۱۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ١١٩

رزق مقسوم و وقت معلومست
ساعتی بیش و لحظه ئی پس نیست

هر یکی را مقررست که چیست
چه توان کرد اگر ترا بس نیست

وانکه جفت مراد خود باشد
زیر طاق سپهر اطلس نیست

گر قناعت کنی بخانه تنگ
کمتر از طارم مقرنس نیست

لذتی کز شراب خرسندیست
در شفا خانه مسدس نیست

بقدم کوش تا بکام رسی
مرد وامانده کاروان رس نیست

هم ز خود جوی هر چه میجوئی
که بغیر از تو در جهان کس نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ١١٨
گوهر بعدی:شمارهٔ ١٢٠
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.