هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی دربارهٔ حسادت و بدگویی افراد نادان و بی‌هنر نسبت به اهل فضل و هنر است. شاعر تأکید می‌کند که نباید از طعنه‌های این افراد ناراحت شد، زیرا آن‌ها از روی حسد و نادانی سخن می‌گویند. او همچنین اشاره می‌کند که افراد بااستعداد و خردمند می‌توانند حقیقت را از دروغ تشخیص دهند و ارزش واقعی اشعار و هنر را درک کنند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق ادبی و اخلاقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات ممکن است برای خوانندگان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ١٢۴

ز آنها که خبث باطن ایشانت ظاهرست
ابن یمین مرنج که بدشان سرشت و خوست

گر طعنه ئی زنند بر اشعار عذب تو
اینفرقه عوام که بعضی نه خاص اوست

درهم مشو که بیهنر از غایت حسد
بر اهل فضل در همه ابواب عیبجوست

خواهند تا چو طوطی طبعت شکر فشان
گردند لیک مغز شناسد خرد ز پوست

هر چند هست تازه و تر سبزه دمن
هرگز کجا چو سرو سهی بر کنار جوست

گو یکتن از تمامت حساد بد گهر
کاو راز صد سخن که بگوید یکی نکوست

خاقانی فصیح درین یکدو بیت نغز
گفتست بشنوید که او بس لطیف گوست

خاقانی آنکسان که طریق تو میروند
زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست

گیرم که مار چوبه کند تن بشکل مار
کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ١٢٣
گوهر بعدی:شمارهٔ ١٢۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.