۱۱۵ بار خوانده شده
زدم از کتم عدم خیمه بصحرای وجود
وز جمادی به نباتی سفری کردم و رفت
بعد ازینم کشش طبع بحیوانی بود
چون رسیدم بوی از وی گذری کردم و رفت
با ملایک پس از آن صومعه قدسی را
گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت
بعد از آن در صدف سینه ایشان بصفا
فطرت هستی خود را گهری کردم و رفت
بعد از آن ره سوی او بردم و چون ابن یمین
در امان گشتم و ترک دگری کردم و رفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وز جمادی به نباتی سفری کردم و رفت
بعد ازینم کشش طبع بحیوانی بود
چون رسیدم بوی از وی گذری کردم و رفت
با ملایک پس از آن صومعه قدسی را
گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت
بعد از آن در صدف سینه ایشان بصفا
فطرت هستی خود را گهری کردم و رفت
بعد از آن ره سوی او بردم و چون ابن یمین
در امان گشتم و ترک دگری کردم و رفت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ١٢۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ١٢۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.