هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربیات خود در زندگی می‌گوید که چگونه تلاش برای جمع‌آوری مال و ثروت دنیوی را بی‌فایده یافته است. او متوجه شده که عمرش در این راه تلف شده و ثروتی باقی نمانده است. شاعر به اهمیت قناعت و هنر درونی اشاره می‌کند و تأکید دارد که دنیا گذرا است و نباید به آن دل بست. او از خواننده می‌خواهد که با وجود تمام سختی‌ها و ناملایمات زندگی، شاد باشد و غم نخورد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق فلسفی و اندرزهای اخلاقی موجود در متن برای درک و ارتباط برقرار کردن، نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و از آن درس بگیرند.

شمارهٔ ١۶٨

مدتی در طلب مال جهان کردم سعی
تا بآخر خبرم شد که ز نفعش ضررست

عوض هر چه بمن داد فلک عمر ستد
نکند فایده فریاد که اینش هدرست

عمر ضایع شده و مال نماندست بجا
انده عمر کنون از همه غمها بترست

اینزمان یکنفس عمر بملک دو جهان
نفروشم که بچشمم دو جهان مختصرست

گنجها یافته ام در دل ویران ز هنر
زانکه بحریست ضمیرم که سراسر گهر ست

مایل ملک قناعت چو شدم دانستم
که هنر هر چه زیادت شود ان دردسرست

از بدو نیک جهان هر چه ترا پیش آید
غم مخور شاد بزی زانکه جهان در گذرست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ١۶٧
گوهر بعدی:شمارهٔ ١۶٩
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.