هوش مصنوعی:
این متن یک شعر ستایشآمیز است که در آن شاعر به مدح و ستایش شخصی به نام "شه کامران وجیه الدین" میپردازد. شاعر از زیبایی، خوششانسی و بزرگی او سخن میگوید و خود را بنده و چاکر او میداند. همچنین، شاعر آرزو میکند که با دریافت اسبی از او، مورد حسادت دیگران قرار گیرد و بتواند گوهرهای مدح و ستایش را برای او بریزد.
رده سنی:
15+
این شعر به دلیل استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده و کهن، نیاز به درک ادبی و شناخت از ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، مضامین آن مانند مدح و ستایش و حسادت ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ٢١١
ای شه کامران وجیه الدین
ای چو نام تو طالعت مسعود
رخ نهاده به بندگی چو ایاز
بر بساطت هزار چون محمود
چاکرت لاشه اسبکی دارد
همچو فرزینش کژ روی معهود
هر که گردد برو سوار بود
در عداد پیادگان معدود
گر بچاکر دهی چنان اسبی
که شوم نزد حاسدان محسود
سیل آسا فشانم از دل پاک
در مدیح تو گوهر منضود
ای چو نام تو طالعت مسعود
رخ نهاده به بندگی چو ایاز
بر بساطت هزار چون محمود
چاکرت لاشه اسبکی دارد
همچو فرزینش کژ روی معهود
هر که گردد برو سوار بود
در عداد پیادگان معدود
گر بچاکر دهی چنان اسبی
که شوم نزد حاسدان محسود
سیل آسا فشانم از دل پاک
در مدیح تو گوهر منضود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٢١٠
گوهر بعدی:شمارهٔ ٢١٢
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.