۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ٢۶۵

جلال دولت و دین یونس ایجهان کرم
توئی که چون تو جوانمرد چرخ پیر ندید

فلک بگرد زمین با هزار دیده بگشت
بجز بدیده احوال ترا نظیر ندید

سپاه مکرمت و فضل را مناسب حال
بغیر ذات شریفت خرد امیر ندید

زرشک بحر کفت هیچ دیده ز ابر بهار
برون ز گریه و سوز دل و نفیر ندید

بقحط سال مروت امید ابن یمین
چو ذیل همت تو هیچ دستگیر ندند

بر استان تو چون عرض کرد حاجت خویش
مکارم تو ز انجاح آن گزیر ندید

هزار سال بمانی که در جهان کرم
بجز شمایل تو عقل دلپذیر ندید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٢۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ٢۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.