هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از بیعنایتی و بیتوجهی به خود شکایت میکند و اشاره میکند که بزرگان و دوستان حقگویی داشته که حرفهایشان را حفظ کردهاند. او همچنین به سخنان رضیالدین اشاره میکند که پرچم بلندبالایی دارد و عاقلان آن را در روان خود ثبت کردهاند. در پایان، شاعر از کشته شدن خود توسط دیگران سخن میگوید و اشاره میکند که بزرگان هر آنچه کاشتهاند، در حق او درو کردهاند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به دانش و تجربه کافی در حوزه شعر و ادبیات فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ٢۶٧
حکیم ملت و دین را زمن پیام برید
که دوستان حق صحبت نگاه داشته اند
ز بی عنایتی تو شکایتی است مرا
که بر ضمیرم از آن فکرها گماشته اند
بمن رسید ز گفت رضی دین سخنی
که رایتش ز علو بر فلک فراشته اند
کنون بصورت تضمین ادا کنم سخنش
که عاقلان رقمش بر روان نگاشته اند
تو نیز کشته خود بدروی که در حق من
دروده اند بزرگان هر آنچه کاشته اند
که دوستان حق صحبت نگاه داشته اند
ز بی عنایتی تو شکایتی است مرا
که بر ضمیرم از آن فکرها گماشته اند
بمن رسید ز گفت رضی دین سخنی
که رایتش ز علو بر فلک فراشته اند
کنون بصورت تضمین ادا کنم سخنش
که عاقلان رقمش بر روان نگاشته اند
تو نیز کشته خود بدروی که در حق من
دروده اند بزرگان هر آنچه کاشته اند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٢۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ٢۶٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.