هوش مصنوعی: شاعر در این متن از لطف خداوند سخن می‌گوید که به او مقام شاهی عطا کرده است. او از ناملایمات روزگار و نوسان‌های زندگی (سفیدی و سیاهی) شکایت دارد و خود را فردی ناتوان می‌داند که در تباهی افتاده است. همچنین به بی‌وفایی دیگران اشاره می‌کند و در پایان، از شرح حال خود به اختصار سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژگان و ترکیبات به کار رفته نیاز به دانش زبانی بالاتری دارند.

شمارهٔ ٣٠٧

شهریارا بدان خدای که او
از جهانت گزید و شاهی داد

روز و شب را زخم نیل فلک
هم سفیدی و هم سیاهی داد

ز بر آسمان و زیر زمین
گاه قسمت بماه و ماهی داد

که مرا مر کبیست کز سستی
تن بیکباره در تباهی داد

کرده بر خویشتن خری ثابت
هر که بر اسبیش گواهی داد

باز ماند رهی ز راه گرش
باره باد پا نخواهی داد

نظری کن که بنده ابن یمین
شرح احوال خود کماهی داد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٣٠۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٠٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.