۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ٣٢١

غلام همت آنم که همچو باد سحر
ز بار معصیت خود چو بید میلرزد

بگوی زاهد مغرور را که مدت عمر
برسم اهل ریا طاعتی همی ورزد

که بیش رنجه مدار و مرنج بهر جنان
که دیده ئی پس مردن ز خاک سر بر زد

بخاکپای قناعت که نزد ابن یمین
جهان به رنجش آزاده ئی نمیارزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٣٢٠
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٢٢
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.