هوش مصنوعی: شاعر از نسیم صبح می‌خواهد که پیامی به خواجه یوسف برساند و درباره‌ی استعدادهای هنری و بلاغت خود صحبت می‌کند. او از ترسِ مورد توجه ناجنسان قرار گرفتن می‌گوید و نگران است که این شهرت باعث مشکلاتی شود. در پایان، از خواجه یوسف راهنمایی می‌خواهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ٣٨۶

ای نسیم صبحدم از راه لطف
خواجه یوسف را ز من پیغام بر

گو به درگاه تو آمد پیش ازین
بکر فکرم با هزارن زیب و فر

دولتی گوئی نبودش ز آن نشد
از کرامات قبولت بهره ور

بعد از آن بکری دگر پرورده ام
در شبستان هنر ز آن خوبتر

در بلاغت چون کمالی یافتست
وقت آن آمد که گردد جلوه گر

گر برون آید ز پرده خیزدش
خاطب از هر سو فزون از حد و مر

ز آن همی ترسم که ز آن خواهندگان
افتدش ناگاه ناجنسی بسر

من نیم در عهده آن بعد ازین
گر بزاید زو هزاران شور و شر

هان چه فرمائی چه می بینی صواب
کز شبستان آید آن دلبر بدر

عرضه کردم ز آنچه رویم مینمود
مصلحت زین پس توبه دانی دگر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٣٨۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٨٧
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.