هوش مصنوعی:
شاعر از دشواری زندگی در خراسان و ناتوانی در ادامه تحصیل و هنر در آنجا میگوید. او تنها کار گوهرفروشی دارد و در این سرزمین افراد بزرگی زندگی میکنند که هنرشان ارزش زیادی دارد. شاعر احساس میکند در میان چنین افرادی گوهرفروشی او بیارزش است و تصمیم به ترک خراسان میگیرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و انتقادی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ٣٨٧
اقامت در خراسان گشت مشکل
شد اینجا مشرب عشرت مکدر
مرا در رشته دانش نباشد
بجز گوهر فروشی کار دیگر
درین اقلیم صاحب همتانند
که هریک ز آن بزرگان هنرور
بهمت آنچنان باشد که او را
نیرزد نیم نان صد دانه گوهر
مرا گوهر فروشی با چنین قوم
نمیگوئی که چون باشد میسر
ضرورت از خراسان رفت باید
اگر زینسان بدست آید هنر خر
شد اینجا مشرب عشرت مکدر
مرا در رشته دانش نباشد
بجز گوهر فروشی کار دیگر
درین اقلیم صاحب همتانند
که هریک ز آن بزرگان هنرور
بهمت آنچنان باشد که او را
نیرزد نیم نان صد دانه گوهر
مرا گوهر فروشی با چنین قوم
نمیگوئی که چون باشد میسر
ضرورت از خراسان رفت باید
اگر زینسان بدست آید هنر خر
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٣٨۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٨٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.