هوش مصنوعی: این شعر به ستایش علی (ع) و ذوالفقار، شمشیر او می‌پردازد. در آن اشاره می‌شود که دشمنان و دوستان علی (ع) به قدرت رسیده‌اند، اما در نهایت ذوالفقار به دست دشمن افتاده و سپس به علی (ع) بازگشته است. در پایان، ذوالفقار علی (ع) را می‌بوسد و گویی او را به‌عنوان سرور خود می‌شناسد.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ٣٨٨

ای سروریکه از تو عدو و ولی تو
این تاج دار آمد و آن گشت تاجدار

گر چشم بد بدست درافشان تو رسید
از بنده نیک قصه اینرا تو گوش دار

چون ذوالفقار سرور نام آوران علی
بشکست و پاره پاره شد از دور روزگار

ز آن پاره بدست عدوت اوفتاده بود
چون دیده دستبرد تو در روز کار زار

گفتا مگر علی توئی از دست او بجست
و آمد بفرق و دست تو بوسید ذوالفقار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٣٨٧
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٨٩
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.