۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴٠۶

بر بساط امیر عز الدین
قصه ئی راست میکنم تقریر

بنده مانند مهره یکتا
مانده در ششدر خمار اسیر

بزیادت نمیدهم زحمت
بسه تائی بیا و دستم گیر

ده هزارت غلام باد چو من
خانه گیر مساکن تسخیر

حل منصوبه خمارم کن
سخن اینست از طویل و قصیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴٠۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴٠٧
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.