۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴٢۵

زین همدمان فغان که همه مار ماهیند
صورت بسان ماهی و سیرت بسان مار

از بهر سیم خام بماهی طمع مکن
پخته ز بهر مهره نبوسد لبان مار

محبوب اهل دل نشود بد کنش بمال
آخر نه گنج سیم و زر آمد مکان مار

هر کس چو مور کرد بنان پاره شان کشش
بر ساخت پاد زهر ز آب دهان مار

این مار سیرتان بره آیند وقت مرگ
آید بلی بره چو سرآید زمان مار

چون مار هر یکی دو زبانند زهر پاش
با داد و نیمه سر همه را چون زبان مار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴٢۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴٢۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.