۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴٢٩

سر افاضل عالم امام عبدالحی
ز هی بخامه گهر پاشتر ز ابر مطیر

ز اهل فضل توئی آنکه در مراتب شعر
رسیده ئی بکمال و گذشته ئی ز اثیر

توئی که خامه زر پیکرت بغواصی
میان ببست و برآورد در ز لجه قیر

سپهر اگر چه هزاران هزار دیده گشاد
بجز بدیده احوال ترا ندید نظیر

ز غیرت سخن خوشترت ز شیر و شکر
شود گداخته حاسد چو شکر اندر شیر

هنرورا بادای حقوق و مدحت تو
ضمیر ابن یمین گر همی کند تقصیر

به بیش ازین نرسد خاطر مشوش او
تو از بزرگی خود در گذار و خورده مگیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴٢٨
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴٣٠
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.