هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عرفانی و مدحی است که در آن شاعر از مرشد و استاد خود با عنوان "بحر علوم" و "فخر ملت و دین" یاد می‌کند. او از تأثیر عمیق تربیت و راهنمایی استادش در زندگی خود سخن می‌گوید و فضایل اخلاقی و دانش او را می‌ستاید. شاعر همچنین از لطف و کرم استادش تقدیر می‌کند و بیان می‌دارد که بدون او، جایگاه و ارزشی ندارد.
رده سنی:
16+
این متن به دلیل استفاده از زبان و مفاهیم عرفانی و ادبیات کلاسیک، برای مخاطبانی مناسب است که با این سبک از شعر آشنا هستند و توانایی درک مفاهیم عمیق و استعاری را دارند. همچنین، ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.
شمارهٔ ۵٨٨
بمن رسید که بحر علوم در گه موج
گهر فشاند بساحل برای تربیتم
سر افاضل ایام فخر ملت و دین
که اوست بلبل دستانسرای تربیتم
هوای تربیتم کرد و میل خاطر او
بحال بنده بود منتهای تربیتم
ضمیر روشن او شد بچشم سرور عهد
بسان آینه صورت نمای تربیتم
بر آستانه جاه وزیر شاه نشان
بلطف شامل خود داد جای تربیتم
محل تربیتم مینهد ور او نبود
مرا چه قدر بود من کهای تربیتم
همین که صنعت خیاط رسته کرمش
چگونه ساخت بآسان قبای تربیتم
اگر چه عذر کرمهای او نیارم خواست
که کرد بیجهتی ابتدای تربیتم
ولی زابن یمین یک خزانه گوهر نظم
ستانم و دهمش در بهای تربیتم
تهی ز ببل طبعش مباد گلشن فضل
که خوش همی زند الحق نوای تربیتم
گهر فشاند بساحل برای تربیتم
سر افاضل ایام فخر ملت و دین
که اوست بلبل دستانسرای تربیتم
هوای تربیتم کرد و میل خاطر او
بحال بنده بود منتهای تربیتم
ضمیر روشن او شد بچشم سرور عهد
بسان آینه صورت نمای تربیتم
بر آستانه جاه وزیر شاه نشان
بلطف شامل خود داد جای تربیتم
محل تربیتم مینهد ور او نبود
مرا چه قدر بود من کهای تربیتم
همین که صنعت خیاط رسته کرمش
چگونه ساخت بآسان قبای تربیتم
اگر چه عذر کرمهای او نیارم خواست
که کرد بیجهتی ابتدای تربیتم
ولی زابن یمین یک خزانه گوهر نظم
ستانم و دهمش در بهای تربیتم
تهی ز ببل طبعش مباد گلشن فضل
که خوش همی زند الحق نوای تربیتم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵٨٧
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵٨٩
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.
