هوش مصنوعی: این متن یک گفتگوی شاعرانه بین دو نفر است که یکی از درد و رنج‌های طولانی خود می‌گوید و دیگری پاسخ می‌دهد که تنها مونس اوست. با این حال، سختی‌های عشق و جدایی باعث رنجش شده و یادآوری روزگار وصال، اشک و خون از چشمانش جاری می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۵٩٠

پیام داد بکس کیر اژدها پیکر
که ای کشیده بعمر دراز آزارم

توئیکه جز در تو کهف خود نمیدانم
در آنزمان که بسختی همی رسد کارم

جواب دادش و گفتا چه سخت دل یاری
بیا که جز تو کسی نیست مونس غارم

ولی تمامت عضوم خدای سنگ کناد
بغیر باد گر از عشق تو بکف دارم

فرو چکد سبکت آب شرم از دیده
گر آنچه در پس من کرده ئی بپیش آرم

هوای من به پس پشت اگر چه افکندی
هنوز من حق صحبت زیاد نگذارم

ز روزگار وصالت چو یاد میآرم
هزار قطره خونین ز دیده میبارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵٨٩
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵٩١
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.