هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن شاعر از بی‌خوابی، عشق، وفاداری و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. او از بی‌وفایی اصحاب، تشنگی در بیابان و درد فراق یاد می‌کند و عشق را به عنوان قضایی ناگزیر می‌پذیرد. همچنین، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره کرده و از رنج‌های عاشقانه و دیوانگی عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و بی‌وفایی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری برای درک کامل دارند.

غزل ۲۶

ما را همه شب نمی‌برد خواب
ای خفته ی روزگار دریاب

در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه می‌رود آب

ای سخت کمان سست پیمان
این بود وفای عهد اصحاب

خار است به زیر پهلوانم
بی روی تو خوابگاه سنجاب

ای دیده ی عاشقان به رویت
چون روی مجاوران به محراب

من تن به قضای عشق دادم
پیرانه سر آمدم به کتاب

زهر از کف دست نازنینان
در حلق چنان رود که جلاب

دیوانه ی کوی خوب رویان
دردش نکند جفای بواب

سعدی نتوان به هیچ کشتن
الا به فراق روی احباب
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۵
گوهر بعدی:غزل ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.