هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سعادت و باد شمال سخن می‌گوید که پیام دلشکسته‌اش را به شخصی بلندمرتبه و بخشنده می‌رساند. او با وجود ضعف جسمانی و ناتوانی در سفر، امیدوار است که با کمک این شخص بزرگ، بتواند به آرزوهایش برسد و از ملازمت و بندگی او دست نکشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که درک آن به دانش زبانی و فرهنگی نسبتاً بالایی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶٧۵

ز هی سعادت من گر نسیم باد شمال
که در ادای رسالت بود چو روح الامین

رساند از من دلخسته مختصر سخنی
بسمع اشرف دارای ملک و داور دین

محیط و مرکز جود آن کریم دریا دل
که در مکان کرم ذات اوست با تمکین

سپهر حشمت و رفعت جهان فضل و هنر
نظام دولت و دین سرور زمان و زمین

بگوید ار چه بود قدرتم بدولت تو
که سبز خنگ فلک را درآورم در زین

ولی زگردش گردون قوی ضعیف تنم
چنانکه می نتوانم که گردم اسب نشین

و گر چه پیر مسیحا دمم ولی نبود
مسیح وار بخر بر نشستنم آئین

پیاده نیز نیارم که در سفر باشم
بهر کجا که روی همچو بخت با تو قرین

چو از ملازمت و بندگی گزیرم نیست
مرا الاغ مگر استری دهی پس ازین
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶٧۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶٧۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.