هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربیات خود در طول عمرش میگوید که هرگز انسانی نیکو ندیده است. او اشاره میکند که نه تحسین امیران او را خوشحال کرده و نه توهین وزیران او را ترسانده. شاعر بیان میکند که بخشش برای مردم سخت است، اما خستگیشان بسیار آسان. او بارها افراد را ستوده، اما نه تحسینی دریافت کرده و نه احسانی. شاعر در پایان میپرسد که آیا این خستگویی خاص مردم خراسان است یا همهی مردم جهان چنین هستند و اشاره میکند که اگر پیشینیان نیز بودند، احتمالاً همین گونه بودند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم انتقادی و فلسفی است که درک آنها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، نگاه تلخ و واقعگرایانهی شاعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین و نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۶٩٠
مرا هفتاد و پنج از عمر بگذشت
ندیدم آدمی از هیچ انسان
نه از تحسین امیری گشت خرم
نه از تهجین وزیری شد هراسان
کرمشان گر چه باشد سخت دشوار
ولی خست بودشان نیک آسان
ستودمشان یکایک را بکرات
نه تحسین یافتم زیشان نه احسان
نمیدانم که دارند این خساست
همه آفاق یا اهل خراسان
هزاران تیز بر پیشینیان نیز
اگر بودند ایشان هم بدینسان
ندیدم آدمی از هیچ انسان
نه از تحسین امیری گشت خرم
نه از تهجین وزیری شد هراسان
کرمشان گر چه باشد سخت دشوار
ولی خست بودشان نیک آسان
ستودمشان یکایک را بکرات
نه تحسین یافتم زیشان نه احسان
نمیدانم که دارند این خساست
همه آفاق یا اهل خراسان
هزاران تیز بر پیشینیان نیز
اگر بودند ایشان هم بدینسان
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶٨٩
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶٩١
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.