۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ٧۴٩

جلال دولت و دین یونس ایکه جاه تر است
مقام برتر کیوان فروترین پایه

بر آفتاب بچربدسها بتابش اگر
ز نور رای تواش ذره ئی بود مایه

ز عقد گوهر لفظت عروس معنی را
ببسته کلک تو مشاطه وار پیرایه

بخشگسال کرم آز تشنه لب دیده
ز ابر خامه تو آنچه کودک از دایه

تو آفتاب جهانی و بنده ابن یمین
ترا شدست بامید نور همسایه

اگر ز طالع شوریده نیست این از چیست
جهانیان ز تو در نور و بنده در سایه

تو خود بگو که بدوران چون توئی چو منی
شکسته حال چو این قافیه همی شایه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٧۴٨
گوهر بعدی:شمارهٔ ٧۵٠
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.