۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ٨٨٢

هرگز این آسمان سرگردان
بمرادم نمیکند دوری

هر سعادت که جست فی الحالم
او ز طوری فکند با طوری

و آن شقاوت که بود طالب غیر
بمنش ره نمود بر فوری

بارها بودم اندرین فکرت
که چرا میکند چنین جوری

عقل گفتا منال از جورش
ور چه در دل همیکند غوری

زانکه گرداند اهل تمییزی
هر دمی بشکفاندت شوری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٨٨١
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨٨٣
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.