۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ٨٨۶

یکی پرسید ز افلاطون بگاه نزع کای دانا
کجا دفنت کنم وقتی که روی از خلق برتابی

برآورد از جگر آهی حکیم زنده دل وانگه
بگفتش دفن کن هر جا که خواهی گر مرا یابی

مدار ابن یمین زین پس نظر بر تن چو دانستی
نه این خاکی نه این بادی نه این آتش نه این آبی

ز خود گر آگهی خواهی بکوی نیستی در شو
که تو در عالم هستی نه بیداری که در خوابی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٨٨۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨٨٧
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.