۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ٨٨٧

یاد ایامی که دروی صاحب صاحبقران
گاهگاهی التفاتی سوی چاکر داشتی

حاتم ثانی جلال ملک و دین کان کرم
آنکه هر روزم ز روز رفته بهتر داشتی

گر هزاران غم رسیدی بر دل ابن یمین
از دلش یکیک بدست مکرمت برداشتی

بیگنه با من ندانم تا شرنگ افشان چراست
آنکه گفتاری بشیرینی چو شکر داشتی

از رهی بد خدمتیی چون نیامد در وجود
تا ز طبع نازک او چشم کیفر داشتی

پس چرا از سایه لطف خودم محروم داشت
آنکه با من صفوت خورشید خاور داشتی

کی چو من عیسی دمی کردی درینمنزل مقام
گر ببودی اش خری یا اجره خر داشتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٨٨۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨٨٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.