هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دل‌بستگی و رنج‌های عشق صحبت می‌کند و به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره می‌کند. همچنین، شاعر از تأثیرات عشق بر روح و روان خود می‌گوید و بیان می‌کند که حتی اگر دیگران از عشق برگردند، او همچنان به عشق وفادار خواهد ماند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم پیچیده‌تر عشق و رنج نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۸۴

ز من مپرس که در دست او دلت چونست
ازو بپرس که انگشت‌هاش در خونست

وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر
که اندرون جراحت رسیدگان چونست

به حسن طلعت لیلی نگاه می‌نکند
فتاده در پی بیچاره‌ای که مجنونست

خیال روی کسی در سرست هر کس را
مرا خیال کسی کز خیال بیرونست

خجسته روز کسی کز درش تو بازآیی
که بامداد به روی تو فال میمونست

چنین شمایل موزون و قد خوش که تو راست
به ترک عشق تو گفتن نه طبع موزونست

اگر کسی به ملامت ز عشق برگردد
مرا به هر چه تو گویی ارادت افزونست

نه پادشاه منادی زده‌ست می مخورید
بیا که چشم و دهان تو مست و میگونست

کنار سعدی از آن روز کز تو دور افتاد
از آب دیده تو گویی کنار جیحونست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۸۳
گوهر بعدی:غزل ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.