۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۱

زهریست فراقت که دلم میچشدش
پا زهر وصال ار نبود میکشدش

خون شد دل زار من بیکروزه فراق
دانی چه شود اگر بماهی کشدش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.