۱۱۲ بار خوانده شده
نائی که سخن بود روان از لب او
در نی شکر آمد بفغان از لب او
لب بر لب نی نهاد و دم داد دمش
تا گفت که آمدم بجان از لب او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در نی شکر آمد بفغان از لب او
لب بر لب نی نهاد و دم داد دمش
تا گفت که آمدم بجان از لب او
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.