هوش مصنوعی:
این متن به توصیف دریاای عجیب و پررمز و راز میپردازد که در آن آتش و آب در هم آمیختهاند. موجهای این دریا از آتش تشکیل شدهاند و ماهیان آن با جوشنهای سیمین و زرین شناورند. ماهیان مانند صوفیان خرقهپوش هستند و در حال ریاضت به سر میبرند. برخی بیگناهان در این دریا غوطهورند و طنابی به گردن دارند. استادی در کنار دریا منتظر است تا یکی را نجات دهد. همچنین، مردگانی با کفنهای سیفور و اطلس وجود دارند که چرخ از آنها میرباید. متن به حالات مختلف این موجودات و ارتباط آنها با انبیا و اولیا اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و تمثیلهای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۲ - چیستان
چیست آن دریا که دارد بر سر آتش قرار
آتش اندر زیر و آبش تیز تاب و شعله وار
موج دریاها ز آب و موج او از آتش است
آب او چون آب دریاها نباشد خاکسار
آب او جوشان و در وی ماهیان بوالعجب
جوشن هر یک ز سیم خام یا زر عیار
ماهیان در وی بسان صوفیان خرقه پوش
سر بر آورده بر قاصی ولی بی اختیار
هر یکی چون زاهدی اندر ریاضت خانه ئی
چرخ گردان میستاند خرقه ز ایشان تار تار
بیگناهی چند اندر تیره آبی غوطه ور
بسته اندر گردن هریک طنابی استوار
بر کنار آب او استاد قدرت منتظر
تا برآرد از وجود کی بیک ز ایشان دمار
مرده ئی چندند از سیفور و اطلسشان کفن
و آن کفن ز ایشان رباید چرخ دون نباش وار
ز انبیا و اولیا نشمارد ایشان را خرد
لیک دارند از نبی و از ولی هر یک شعار
گاه چون یونس گرفتارند اندر بطن حوت
گاه چون منصور شان منزل بود بالای دار
شد تن ابن یمین چون تار ابریشم ز فکر
تا ز ابریشم کشی ناگه شد این سر آشکار
آتش اندر زیر و آبش تیز تاب و شعله وار
موج دریاها ز آب و موج او از آتش است
آب او چون آب دریاها نباشد خاکسار
آب او جوشان و در وی ماهیان بوالعجب
جوشن هر یک ز سیم خام یا زر عیار
ماهیان در وی بسان صوفیان خرقه پوش
سر بر آورده بر قاصی ولی بی اختیار
هر یکی چون زاهدی اندر ریاضت خانه ئی
چرخ گردان میستاند خرقه ز ایشان تار تار
بیگناهی چند اندر تیره آبی غوطه ور
بسته اندر گردن هریک طنابی استوار
بر کنار آب او استاد قدرت منتظر
تا برآرد از وجود کی بیک ز ایشان دمار
مرده ئی چندند از سیفور و اطلسشان کفن
و آن کفن ز ایشان رباید چرخ دون نباش وار
ز انبیا و اولیا نشمارد ایشان را خرد
لیک دارند از نبی و از ولی هر یک شعار
گاه چون یونس گرفتارند اندر بطن حوت
گاه چون منصور شان منزل بود بالای دار
شد تن ابن یمین چون تار ابریشم ز فکر
تا ز ابریشم کشی ناگه شد این سر آشکار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱ - ایضاً
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳ - ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.