هوش مصنوعی:
این متن یک شعر ستایشآمیز است که به مدح و ثنای شخصی بلندمرتبه میپردازد. در این شعر، جایگاه و منصب این شخص به عنوان فردی با فضیلت، سخاوت، عدالت و قدرت توصیف شده است. همچنین، تأثیرات مثبت او بر شعرا، فضلا، و حتی اجرام سماوی مانند خورشید، ماه و سیارات بیان شده است. شعر به زیبایی از استعارهها و تشبیههای ادبی استفاده کرده تا عظمت و اهمیت این شخص را نشان دهد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عدالت، قدرت و ستایش ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک کامل داشته باشند.
شمارهٔ ۱۳ - در مدیح
ای بهر مدح سزا مسند تو
برتر از مدح و ثنا مسند تو
مسند فضل و سخا منصب تو
منصب صدر قضا مسند تو
سجده جای شعرا مدحت تو
قبله گاه فضلا مسند تو
زیر قدر تو بود گر بنهند
ز بر هفت سما مسند تو
صورت دولت و شکل اقبال
در لباس خلفا مسند تو
شب قدرست و در او لطف خدای
روز در شب مثلا مسند تو
در ازل گوئی عهدیست وثیق
شرع و ملت را با مسند تو
کس سیه پوش نماند از عدلت
جز که با خصم تو یا مسند تو
تیغ بر خصم تو بارد بهرام
ورنه خنجر زچه دارد بهرام
ای تو بر چرخ سعادت خورشید
وی تو بر تخت سیاست جمشید
مجلس وعظ تو از خوش سخنت
خوشتر از نعمت عمر جاوید
عقل مدهوش ز بس نکته نغز
روح سرگشته زبس بیم و امید
از وعید تو چو تهدید کنی
دل طاعت شود از لرزه چوبید
خنجر خویش ببخشد مریخ
بربط خویش بسوزد ناهید
شب برنده چو جوان موی سیاه
روز را دیده ز بس گریه سفید
یار عصیان را در منزل خوف
شود از وعده تو دل بامید
تا شنید این سخن گرم تو تیر
کلک بشکستست از شرم تو تیر
عرصه عالم میدان تو باد
طارم هفتم ایوان تو باد
آفتاب فلکی خازن تست
مشتری نایب دیوان تو باد
ماه گردون سر منجوق تو باد
زهره را مشگر مهمان تو باد
سیر انجم سبب دولت تست
دور گردون مدد جان تو باد
هر که را چشم بتو روشن نیست
مردم چشمش پیکان تو باد
نیست بدخواه ترا بند بکار
پوست بر خصم تو زندان تو باد
دین حق را تو نگه میداری
حق نگهدار و نگهبان تو باد
برتر از مدح و ثنا مسند تو
مسند فضل و سخا منصب تو
منصب صدر قضا مسند تو
سجده جای شعرا مدحت تو
قبله گاه فضلا مسند تو
زیر قدر تو بود گر بنهند
ز بر هفت سما مسند تو
صورت دولت و شکل اقبال
در لباس خلفا مسند تو
شب قدرست و در او لطف خدای
روز در شب مثلا مسند تو
در ازل گوئی عهدیست وثیق
شرع و ملت را با مسند تو
کس سیه پوش نماند از عدلت
جز که با خصم تو یا مسند تو
تیغ بر خصم تو بارد بهرام
ورنه خنجر زچه دارد بهرام
ای تو بر چرخ سعادت خورشید
وی تو بر تخت سیاست جمشید
مجلس وعظ تو از خوش سخنت
خوشتر از نعمت عمر جاوید
عقل مدهوش ز بس نکته نغز
روح سرگشته زبس بیم و امید
از وعید تو چو تهدید کنی
دل طاعت شود از لرزه چوبید
خنجر خویش ببخشد مریخ
بربط خویش بسوزد ناهید
شب برنده چو جوان موی سیاه
روز را دیده ز بس گریه سفید
یار عصیان را در منزل خوف
شود از وعده تو دل بامید
تا شنید این سخن گرم تو تیر
کلک بشکستست از شرم تو تیر
عرصه عالم میدان تو باد
طارم هفتم ایوان تو باد
آفتاب فلکی خازن تست
مشتری نایب دیوان تو باد
ماه گردون سر منجوق تو باد
زهره را مشگر مهمان تو باد
سیر انجم سبب دولت تست
دور گردون مدد جان تو باد
هر که را چشم بتو روشن نیست
مردم چشمش پیکان تو باد
نیست بدخواه ترا بند بکار
پوست بر خصم تو زندان تو باد
دین حق را تو نگه میداری
حق نگهدار و نگهبان تو باد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲ - در مدیح
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴ - در مدح قوام الدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.