هوش مصنوعی: شاعر در این متن از روزهای سخت و طولانی روزه‌داری می‌گوید که به پایان نمی‌رسد. شب‌ها مانند سگ بیدار می‌ماند و روزها مانند یوزپلنگ خسته به خواب می‌روند. با وجود گذشت زمان، آرزوهای کوچکش برآورده نمی‌شوند. در پایان، شاعر از خداوند می‌خواهد که اگر ممکن است شرایط را آسان کند یا اجازه دهد که در روز عید نیز روزه بگیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق مذهبی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۹ - صائم الدهر

طائم الدهر اسبکی دارم
که بده روز روزه نگشاید

روز چون یوز خسته میخسبد
شب چو سگ پاس درهمی پاید

در رکوعست سال و مه لیکن
گه گهی در سجود افزاید

پاره کاه آرزو کردست
مدتی رفت و بر نمی آید

روز عیدست و هر کسی لابد
بطعامی دهان بیالاید

گر تفضل کند خداوندم
پاره کاه و جوش فرماید

ورنه رخصت دهد که اندر شرع
روزه عید داشتن شاید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸ - کیفر مجیرالدین بیلقانی در هجای اصفهان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰ - خطاب بصدرالدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.