۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۸ - در بسته

گفتند دی مرا که بر خواجه میروی
گفتم چو راه یابم آنجا بسر روم

لیکن چو در ببندد و ندهد جواب کس
من ساعتی بباشم و جای دگر روم

در بسته دارداوی و من از چند کوچکم
هم نیستم چنانکه ز سوراخ در روم

من همچو آفتاب ز پرده بنگذرم
نه چون قضای بد ز دربسته در روم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷ - یکباره بکش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹ - ترک هجا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.