هوش مصنوعی: شاعر بیان می‌کند که اگرچه قصد دارد به نزد خواجه برود، اما اگر در بسته باشد و پاسخی ندهد، مدتی صبر می‌کند و سپس به جای دیگری می‌رود. او خود را با آفتاب مقایسه می‌کند که از پرده نمی‌گذرد و مانند قضای بد از در بسته وارد نمی‌شود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم تمثیلی و ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده مانند مقایسه خود با آفتاب و قضای بد، نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۱۰۸ - در بسته

گفتند دی مرا که بر خواجه میروی
گفتم چو راه یابم آنجا بسر روم

لیکن چو در ببندد و ندهد جواب کس
من ساعتی بباشم و جای دگر روم

در بسته دارداوی و من از چند کوچکم
هم نیستم چنانکه ز سوراخ در روم

من همچو آفتاب ز پرده بنگذرم
نه چون قضای بد ز دربسته در روم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷ - یکباره بکش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹ - ترک هجا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.