۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶ - روزگار کرم

گذشت نوبت احسان و روزگار کرم
چه وقت می بکند باز روز کار کرم

که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من
در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم

غبار بخل زصحن زمین بچرخ رسید
کجاست آخر یک ابر سیل بار کرم

منیر طلعت او سوسن ریاض امل
بلند همت او سرو جویبار کرم

زهی بعرض کریم تو ابتهاج ثنا
زهی ز کف جواد تو افتخار کرم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷ - عقل بیدار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.