هوش مصنوعی:
این شعر به بیان اشتیاق و انتظار برای بخشش و کرم روزگار و بزرگی میپردازد. شاعر از دلتنگی برای رسیدن به فضل و کرم الهی یا انسانی سخن میگوید و از غبار بخل و نیاز به باران کرم شکوه میکند. در ادامه، او از شخصی با طلعت منیر و همت بلند یاد میکند که نماد بخشش و جود است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عرفانی و ادبی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی قدیمی نیاز به دانش زبانی و ادبی نسبتاً بالایی دارد.
شمارهٔ ۱۱۶ - روزگار کرم
گذشت نوبت احسان و روزگار کرم
چه وقت می بکند باز روز کار کرم
که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من
در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم
غبار بخل زصحن زمین بچرخ رسید
کجاست آخر یک ابر سیل بار کرم
منیر طلعت او سوسن ریاض امل
بلند همت او سرو جویبار کرم
زهی بعرض کریم تو ابتهاج ثنا
زهی ز کف جواد تو افتخار کرم
چه وقت می بکند باز روز کار کرم
که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من
در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم
غبار بخل زصحن زمین بچرخ رسید
کجاست آخر یک ابر سیل بار کرم
منیر طلعت او سوسن ریاض امل
بلند همت او سرو جویبار کرم
زهی بعرض کریم تو ابتهاج ثنا
زهی ز کف جواد تو افتخار کرم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷ - عقل بیدار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.