هوش مصنوعی: این شعر در وصف شخصی بلندمرتبه و با فضیلت است که جایگاهش نزد عقل از آب حیات بالاتر است. بهشت از مجلس او تصویر می‌گیرد و تمام عالم زبان به مدح او گشوده است. قدرت و رای او چنان است که افلاک در برابر او ذره‌ای بیش نیستند و خورشید در برابر شعله‌ای از رأی اوست. شاعر خود را خادمی کوچک می‌داند که به افتخار حضور در مجلس او، این ابیات را سروده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، آن را برای گروه سنی بالاتر مناسب می‌سازد.

شمارهٔ ۱۲۹ - غله

ای آنکه بنزد عقل فاضلتر
از آب حیات خاک پای تو

تشویر همی خورد بهشت الحق
از مجلس بزم دلگشای تو

بگشاده ملک زبان بمدح تو
بر بسته فلک میان برای تو

افلاک چو ذره ز قدر تو
خورشید چو شعله ز رای تو

هم باشد دون قدرت ار باشد
بر اوج نهم سپهر جای تو

خادم ز صداعها که می آرد
همچون خجلی است از لقای تو

این غله محقری که فرمودند
بهر رهی سخن سرای تو

فضلی بکن و ازان خشگم ده
تا بفزایم ز جان ثنای تو

کامروز هم جهان همی کوبند
چه خشک و چه تر در آسیای تو
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸ - خاطر وقاد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰ - رسم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.