۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۹ - مزبله دیو

تا کی ایدل تو درین مزبله دیو زحرص
خویشتن را زره عقل و خرد گم بینی

برجهانی چه نهی دل که زبس آزونیاز
موج آفت را بر چرخ تلاطم بینی

چند ازین بیخردان خیره ملامت شنوی
چند ازین بیخبران هرزه تظلم بینی

زین خسان بی سببی چند مشقت یابی
زین خران بی غرضی چند تحکم بینی

در سرائی چه نهی رخت که در ساحت آن
فتنه را تا بلب گور تصادم بینی

اندرو بر علم رایت صبح صادق
صبح کاذب را پیوسته تقدم بینی

در وی از ساقی غم درد دمادم نوشی
بردل از بار شره زخم دمادم بینی

سرهر با هنری زیر پی بی خردی
پای هر بیخردی برسر انجم بینی

در وی از ذره خاشاکی دردی یابی
در وی از نیشتر پشه تألم بینی

ظاهر از نغمه قمری همه کو کو شنوی
حاصل از نوبت سلطان همه دم دم بینی

آنچنان فتنه دنیا مشوایدل که زحرص
خار پشتی را در کسوت قاقم بینی

هرکجا دانککی هست سنانیست براو
بعیان صورتش از خوشه گندم بینی

ژرف اگر درنگری بیشترین مردم عصر
سگ بیدم یابی یاخر بی سم بینی

دوستانرا همه چون نحل زافراط نفاق
نوشی و نیشی اندر دم وبردم بینی

مردمی میطلبی گرد جهان نیک برآی
بخدای اربجهان صورت مردم بینی

بازکن دیده عبرت نگر و معنی بین
تا همه خوک و سگ و گربه و کژدم بینی

خیز و از زاویه فقر قناعت اندوز
تا ز بی برگی انواع تنعم بینی

اندراو در دهن شیر سلامت یابی
وندر او دردل شمشیر ترحم بینی

شمع را بیجگر گرم زرفشان یابی
صبح را بی نفس سرد تبسم بینی

طوطیانرا همه از نطق شکرخایابی
بلبلانرا همه از شکر ترنم بینی

عاشقانرا همه با وجد اناالحق یابی
عاقلانرا همه درشکر سقاهم بینی

وز کریمانت چو حاجت بمهمی افتاد
بکفایت شده بی مطل و تلعثم بینی

چه کنی جمع زراززرنشود حرص تو کم
بیشتر تشنگی اندر دل قلزم بینی

منصبی را چکنی خواجه که از هر نااهل
گه تعرض کشی و گاه تزاحم بینی

گرچو خورشید چهارم فلکت اقطاعست
ز بر خویش زحل بررف هفتم بینی

از تواضع طلب ار برتریی میجوئی
کادمی نیست کش از نفخ تورم بینی

عادلی کو که بحق یاری مظلوم دهد
تا هم از محتسب شهر تظلم بینی

تو بشونقش امید از رخ آیینه دل
تا هم از خویشتن آنلحظه تبرم بینی

یادگیر این سخن ایمرد سخن پیشه زمن
که گر این فهم کنی عز تفهم بینی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸ - شادی و غم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰ - کبر و غرور
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.