هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عاشقی است که از هجران و دوری معشوق رنج میبرد. شاعر تأکید میکند که هیچکس نمیتواند عمق عشق و غم او را درک کند و حتی وصال معشوق نیز آرامشبخش نیست. او از درد دل و عشق بیپاسخ میگوید و معتقد است که تنها کسی که میتواند درد او را درک کند، خود معشوق است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و درد هجران است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۴۶
هیچ کس را هوش عشق تو درسر نشود
کش غم هجر تو با مرگ برابر نشود
نتوان کشت مرا گر طمع وصل کنم
هیچ عاشق بچنین جرمی کافی نشود
جان زمن خواهی ودانی که محابانکنم
بوسه خواهم و دانم که میسر نشود
از دل و دوست بدردم من و میباید ساخت
که کسی از دل و از دوست بداور نشود
صفت درد دل من زسر زلف بپرس
گر ترا از من دلسوخته باور نشود
عاشق روی تو شد دل چه ملامت کنمش
بچنان رخ که تو داری چکندگر نشود
کش غم هجر تو با مرگ برابر نشود
نتوان کشت مرا گر طمع وصل کنم
هیچ عاشق بچنین جرمی کافی نشود
جان زمن خواهی ودانی که محابانکنم
بوسه خواهم و دانم که میسر نشود
از دل و دوست بدردم من و میباید ساخت
که کسی از دل و از دوست بداور نشود
صفت درد دل من زسر زلف بپرس
گر ترا از من دلسوخته باور نشود
عاشق روی تو شد دل چه ملامت کنمش
بچنان رخ که تو داری چکندگر نشود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.