۱۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲

پشتم ز غم فراق خم دارد
رویم ز سرشک دیده نم دارد

من عشق ترا نهفته چون دارم
کم آب دودیده متهم دارد

در زیر گلیم چون توان زد طبل
کاندر همه عالمم علم دارد

رویم زغمت برنگ که گشتست
بر تو بدوجو تراچه غم دارد

چون من بود و زمن بترحقا
درویش که یار محتشم دارد

وصل تو هزار وعده ام دادست
آری نه ازین متاع کم دارد

با دلبر می ز جام زر نوشد
چون نرگس هر که شش درم دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.