۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶

بی تو عیشم سخت ناخوش میرود
صد ستم بر جان غمکش میرود

دل ز باد سرد و آب چشم من
همچو خاکستر بر آتش میرود

روزگار من ز جور زلف تو
همچو زلف تو مشوش میرود

لاله تو می زرِه پوشد ازانک
نرگست با تیر و ترکش میرود

پای زلف تو که دارد کز ستم
در رکابش چرخ سرکش میرود

چرخ در حسنت تماشا میکند
چشم پروین زینجهة شش میرود

دوش گفتی بی منت چونست حال
چون فرامش نیستم خوش میرود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.