هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و ناراحتی‌های ناشی از دوری معشوق می‌گوید. او از باد سرد و اشک‌هایش یاد می‌کند که دلش را مانند خاکستر بر آتش می‌سوزاند. همچنین، از جور روزگار و زلف معشوق شکایت دارد و زیبایی‌های معشوق را توصیف می‌کند. در پایان، اشاره می‌کند که معشوق از او پرسیده حالش چگونه است و او پاسخ می‌دهد که چون فراموشش نکرده، حالش بد نیست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات و مضامین شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۶

بی تو عیشم سخت ناخوش میرود
صد ستم بر جان غمکش میرود

دل ز باد سرد و آب چشم من
همچو خاکستر بر آتش میرود

روزگار من ز جور زلف تو
همچو زلف تو مشوش میرود

لاله تو می زرِه پوشد ازانک
نرگست با تیر و ترکش میرود

پای زلف تو که دارد کز ستم
در رکابش چرخ سرکش میرود

چرخ در حسنت تماشا میکند
چشم پروین زینجهة شش میرود

دوش گفتی بی منت چونست حال
چون فرامش نیستم خوش میرود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.