۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۹

دلبرم تا ز من نهان باشد
جوی خون بر رخم روان باشد

ور نهان باشد او زمن چه عجب
کوچوجانست و جان نهان باشد

یار بی خوی خوش نکو ناید
ور همه ماه آسمان باشد

وای آندل که پیش او آید
دل چه باشد که بیم جان باشد

گفتم آخر بوصل تو برسم
گفت آری در آن جهان باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.