۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰

جز غم او مرا که شاد کند
جز فراقش مرا که یاد کند

فرد ماندیم از وی و هجر همی
زخم بر مهره گشاد کند

نرگس مست او ببو العجبی
جادوانرا باوستاد کند

غارت دل بزلف فرماید
غمزه را پس امیر داد کند

یارب آن سنگدل مرا هرگز
جز بدشنام هیچ یاد کند؟

تکیه بر وعده های او کردم
که شبانگاه و بامداد کند

جز من و زلف او کسی بجهان
تکیه هرگز بر آب و باد کند؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.