۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳

عشقت آتش در آب داند زد
نرگست راه خواب داند زد

زلف دلبند تو بدل بردن
پایها بر صواب داند زد

گره از غالیه تواند بست
حلقه از مشگ ناب داند زد

آن نمکدان لب از همه کاری
نمکی بر کباب داند زد

خود نداند نواخت چون چنگم
همه همچون رباب داند زد

لب لعل تو در طرب زائی
طعنه ها در شراب داند زد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.