هوش مصنوعی: این شعر از عشق و جدایی سخن می‌گوید، جایی که یار بی‌سبب پیمان می‌شکند و عاشق از ضعف و ناتوانی می‌نالد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند رشته عهد، سرو و چمن، و چنگ، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، موضوعات جدایی و اندوه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰۱

جان من گوئی زتن می بگسلد
یار من هرگه زمن می بگسلد

رشته عهدی که خود بندد همی
بی سبب هم خویشتن می بگسلد

تافکند او دامن اندر پای حسن
سرو دامن از چمن می بگسلد

عشقبازی نیک داند دل و لیک
اولین بازی رسن می بگسلد

از ضعیفی گر همی نالم چونای
همچو چنگم رگ ز تن می بگسلد

هرچه گویم بوسه، میگوید که زر
چون کنم اینجا سخن می بگسلد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.