۱۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲

رخ تو طعنه بر ماه فلک زد
سمندت خاک در چشم ملک زد

دولعل تو خرد را دیده بردوخت
دو جزع تو سمارا برسمک زد

عیار ماه گردون داشت نقصان
چو نقد خویش با تو در محک زد

اگر ازتو نماند مه عجب نیست
که باشش نقطه پروین کم زیک زد

زشرمت شد نهان در خاک خورشید
چو حسنت خیمه چون مه بر فلک زد

بساکز هجر تو خون جگر خورد
کسی کو باغمت نان و نمک زد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.