هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و عشق نافرجام می‌گوید. او از جان‌سپردن در راه معشوق، شب‌زنده‌داری‌های پر از ناله، و اشک‌های بی‌پایانش می‌نالد. همچنین، از بی‌وفایی معشوق شکایت کرده و می‌گوید حتی اگر معشوق به او جفا کند، باز هم راضی است تا او باقی بماند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عاطفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفا و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰۵

چگونه عاشقی را جان بماند
که چندین روز بی جانان بماند

دریغا جان که رفت اندر سردل
بدل راضی شدم گر جان بماند

زهجرت هر شبی چندان بنالم
کز آه من فلک حیران بماند

ز دیده اشک چندانی برانم
که چرخ از آب سرگردان بماند

ز تو چشم وفا هرگز ندارم
جفا کن تا توانی کان بماند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.