هوش مصنوعی: شاعر در این متن از خندیدن خود در مقابل یار، گل‌ها، و طبیعت سخن می‌گوید و در مقابل گریه و اندوه دیگران، خنده را ترجیح می‌دهد. او به جای گریستن بر مشکلات و دشمنی‌ها، با خنده و شادی واکنش نشان می‌دهد و این رویکرد را برتر می‌داند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۱۴

در رخ یار خویشتن خندم
برگل و لاله و سمن خندم

هرگه آن سر و قد خرام کند
بر قد سرو در چمن خندم

گفتم از عشق خون همی گریم
گفت من بر چنین سخن خندم

تاکی ازدوست رغم دشمن را
چون بباید گریستن خندم

گوئی از ظن بیهده مگری
چون توی گریی چه سود، من خندم

تو بصد دیده میگری چو نشمع
تا چو گل من بصد دهن خندم

من مسکین بدست چو نتو حریف
گر نگریم بخویشتن خندم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.