هوش مصنوعی: این شعر بیانگر اندوه و ناامیدی شاعر از از دست دادن عشق و روزهای خوش گذشته است. او از روزهایی یاد می‌کند که در کنار معشوق به شادی می‌گذراند، اما اکنون با تغییر میل معشوق به دیگری، همه آن خاطرات و امیدها از بین رفته‌اند. شاعر به سرنوشت و روزگار شکایت می‌کند و تسلیم شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و تجربیات مربوط به عشق و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، این شعر دارای لحنی غمگین و فلسفی است که更适合 برای نوجوانان و بزرگسالان است.

شمارهٔ ۱۲۲

برداشتیم دل ز امیدی که داشتیم
بر برنداشتیم ز تخمی که کاشتیم

آنخود چه روز بود که در وصل میگذشت
وان خود چه عیش بود که ما میگذاشتیم

آن روزگار رفت که در دولت وصال
سر زافتاب و ماه همی برفراشتیم

و اکنون که هست میل تو از ما بدیگری
باطل شد آن حساب و بیخ برنگاشتیم

تو با حریف خویش بشادی نشین که ما
تن در زدیم و صبر بدل برگماشتیم

آنگه که برگزیدی ما را زدیگران
ما ماتم وجود خود آن روز داشتیم

بربود روزگار بقهر از بر منت
آری ز روزگار همین چشم داشتیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.