هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که از معشوق جز نامردی و بی‌رحمی ندیده است و با وجود عشق شدید، از بخت بد و روزگار ناعادلانه شکایت دارد. شاعر به صبر خود آگاه است اما در نهایت، حاصل این رابطه را درد و رنج می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق ناکام، رنج و انتظار است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند «خون‌ریزی وعده‌ها» و «جان دادن انتظار» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۳۰

هر جور که من ز یار می بینم
از نامه روزگار می بینم

عیشی نه بکام دل همیرانم
رنجی نه باختیار می بینم

خون ریزی وعده های او دیدم
جان دادن انتظار می بینم

از بخت بدست این نه از عشقست
من عاشق صدهزار می بینم

جان از غم عشق او نخواهم برد
میدانم و روی کار می بینم

من آخر این حدیث میخوانم
من حاصل این شمار می بینم

نامردی صبر خویش میدانم
بی رحمی آن نگار می بینم
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.