۱۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۳

تاکی این فریاد از دست دلم
نیست زین فریاد کردن حاصلم

تو چو سوسن ده زبانی بارهی
ورچه من باتو چو غنچه یکدلم

گفتی از دست غمم کس جان نبرد
از توام این نکته بس گر عاقلم

جان همیخواهی بدین کاراندرم
تا نپنداری که من زان غافلم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.