هوش مصنوعی:
شاعر از درد فراق و دوری معشوق مینالد و بیان میکند که این جدایی باعث نابودی زندگی و سیاهی دنیای او شده است. او از جفای یار و شادی دشمنانش شکایت دارد و معتقد است که بدون هیچ جرمی از سوی معشوق رانده شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند جفا و شکایت نیاز به درک بالاتری از روابط انسانی دارد.
شمارهٔ ۱۳۷
خون شد زفرقت تو دل مهربان من
بربست رخت از غم هجر تو جان من
خوش میگذشت با تو مرا مدتی بکام
هجری بدین صفت نبد اندرگمان من
بی وصل دلکش تو تبه گشت کار من
بیروی مهوش تو سیه شد جهان من
دعوی دوستی من و مهر میکنی
وانگاه بشنوی سخن دشمنان من
شادی دشمنان و فراق و جفای یار
هست از هزارگونه زیان بر زیان من
ناکرده هیچ جرم براندی مرا زخویش
آه ار بدوستان رسد این داستان من
بربست رخت از غم هجر تو جان من
خوش میگذشت با تو مرا مدتی بکام
هجری بدین صفت نبد اندرگمان من
بی وصل دلکش تو تبه گشت کار من
بیروی مهوش تو سیه شد جهان من
دعوی دوستی من و مهر میکنی
وانگاه بشنوی سخن دشمنان من
شادی دشمنان و فراق و جفای یار
هست از هزارگونه زیان بر زیان من
ناکرده هیچ جرم براندی مرا زخویش
آه ار بدوستان رسد این داستان من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.