هوش مصنوعی: متن حاضر بیانگر درد و رنج شاعر از رفتار ناعادلانه و بی‌وفایی دوست یا معشوق است. شاعر از دشمنی‌ها و بدگویی‌های اطرافیان شکایت دارد و از معشوق می‌خواهد که به حرف‌های دشمنان گوش ندهد. او همچنین از بی‌توجهی و سردی معشوق گلایه می‌کند و از عشق بی‌پاسخ خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی پیچیده، گلایه‌های عاشقانه و اشارات به دشمنی و بدگویی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و اجتماعی برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۳۹

سخن بی غرض از من بشنو
بر دشمن مشو ایدوست مشو

دشمنان راه بدت آموزند
مشنو هرزه دشمن مشنو

با تو امشب ندبی خواهم باخت
جان زمن بوسه ز تو خصل وگرو

چند گوئی تو که خیزم بروم
دل من وا ده و برخیز وبرو

این چه شیوه است که بنهادی باز
وین چه راهست که آوردی نو

هر بیک چند درآی از در من
چند دشنام بده گرم و بدو

گویم ای خام چو کاهم ز غمت
گوئی ای سوخته بر من بدوجو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.