۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۲

رخ برون از پس نقاب مده
بیش ازین شرم آفتاب مده

خواب خرگوش اگر دهی مارا
جز ازان چشم نیم خواب مده

تشنگان وصال را چو دهی
بجز از راه دیده آب مده

چیست عشوه بهر یکی بوسه
نه خدائی تو؟ کم عذاب مده

دل بصد دوستی ز من بستان
پس سلام مرا جواب مده

با حریفان خویش خوش بنشین
بار ما خود بهیچ باب مده

ما بجان بوسه همی خواهیم
گر نبینی همی صواب مده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.